شعر، بخش جداییناپذیر زندگی غلامرضا غلامپوردهسرخی است، شاعر شصتوچهارساله محله کارمندان دوم که چهار سال پیش با او در شهرآرامحله گفتگو کردیم. او هنوز هم سرایش شعر را نقطه عطف زندگیاش میداند و مثل گذشته، سرودههای تازهاش را پرشور و پرحرارت برای مخاطبان میخواند.
غلامپوردهسرخی همهجور شعر دارد و در همه فضاها طبعآزمایی کرده است، اما بیش از هر چیزی، خودش را یک شاعر آیینی میداند؛ همین است که هر محرم یک شعر تازه درباره واقعه کربلا میسراید.
غلامپوردهسرخی همان ابتدای گفتگو، شعر تازه محرمیاش را برایمان میخواند؛ شعری که این روزها و شبها توسط مداحان جوان محله در مجالس عزاداری خوانده میشود. خودش هم مثل مداحان چند بیت آخر را پرشورتر ادا میکند؛ «نذر چشمان غریبان، غزلی آورد/ غزلی داغ که خود، آینه غم باشد/ درس ایثار و شهادت ز حسین (ع) آموزیم/ این مدالی است که بر سینه عالم باشد.»
به گفته خودش محرمی نیست که در آن شعری نسروده باشد. میگوید: سرودههای محرمی هرسال عمق بیشتری پیدا میکنند؛ زیرا هرسال این واقعه را عمیقتر درک میکنم و معنا تازهای از آن دریافت میکنم. واقعه کربلا هیچوقت تکراری نمیشود. شخصیت امامحسین (ع) همیشه نکتهای برای درسآموزی دارد.
غلامپوردهسرخی همچون گذشته بیشتر درقالب غزل، قصیده و رباعی شعر میگوید و اشعاری را در همین قالبها برای انتشار در دو کتاب آماده کرده است. نام یکی «پیک نور» است و نام دیگری «تا حریم لالهها» که هردو شامل اشعار آیینی و دفاع مقدس و در دست چاپ است. علاوهبراین، تعداد سرودههای طنز اجتماعی او نسبت به سالهای گذشته خیلی بیشتر شدهاست و در این فضا هم طبعآزمایی میکند.
میگوید: جدیدا سعی میکنم بیشتر از گذشته به مشکلات جامعه و دغدغه آدمها توجه کنم. سعی میکنم با هر موقعیتی شعر طنزی بسرایم. برای مثال، ماه گذشته شعری درباره گرهانداختن در کار مردم در سیستم بانکی سرودم. مدت طولانی برای انجام کاری هرروز به بانک میرفتم. از این باجه به آن باجه. بالاخره بهجای دعوا و بحث، تمام خشم و ناراحتیام را در قالب شعری بیان کردم و برای رئیس بانک فرستادم. بعدش یکروزه کارم راه افتاد!
او بیشتر از گذشته به کارهای فرهنگی بها میدهد و بهتازگی دغدغه پرورش استعدادهای نوجوانان و جوانان محله را پیدا کرده است. در همین راستا دو ماه پیش، دورهمیهای شاعرانه هفتگی را در کتابخانه نواب صفوی خیابان مصلی راه انداخته است؛ جلساتی که نوجوانان منطقه از آن استقبال کردهاند.
میگوید: معمولا به جوانترها در جلسات شعر بها داده نمیشود یا با آنها برخورد بدی میشود. ازینرو افرادی که اطلاعات کافی درباره سرایش شعر ندارند یا اشعارشان اصولی نیست، اصلا جرئت شرکت در جلسات را ندارند. ما، اما هدفمان جذب و آموزش شاعران جوان است و میدانیم اگر استعدادهای جوان پرورش یابند قطعا مضامین تازهای در شعر فارسی کشف میکنند؛ مضامینی که هم شعر فارسی را غنی میکند و هم برای مخاطب بسیار شنیدنی است.
* این گزارش دوشنبه یکم مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۵ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.